محمد علی بهمنی

ساخت وبلاگ
virous جمعه هفدهم فروردین ۱۴۰۳، 18:41 از دیشب ک یاد بابایی افتادم پرم از بی قراری بی قراری بی قراریاز دیشب دارم بال بال میزنم اما نمیتونم به زبون بیارمشنمیتونم بفهممش نمیتونم هیچ کاری بکنمانگاری باید بهش عادت کنم ...ولی گاهی فک میکنم مگه قرار نبود دخترا خودشونو لوس کنن و ناز و نوازش بشن؟؟ یا من اصن بلدم ناز کنم اخه؟؟بس ک توو سرم حسای منفیه چرت و پرت میگم تا فقط ی چی گفته باشم. محمد علی بهمنی...ادامه مطلب
ما را در سایت محمد علی بهمنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 13941113 بازدید : 3 تاريخ : پنجشنبه 30 فروردين 1403 ساعت: 21:28

virous شنبه هجدهم فروردین ۱۴۰۳، 21:37 ساغر حالش خب نبود پس گفتیم چندتا کلمه بگه الکی یه داستانک چرت بنویسم و این شد نتیجه سی مین تلاش درهم من عید است و بلبشوی مهمان‌ها، من می‌گویم مهمان، تو بخوان کفتار و بچه‌هایشان که همانند کرم اعصاب در هر طرف خانه می‌لولند.باید گفت اصل خانه تکانی عید دقیقا در بطن همین محافل اتفاق می‌افتد؛ آن‌جا که شوهرعمه در راس خانه نشسته و با خنده‌های معروفش برنامه‌ی در حال پخش تلویزیون را با سیسِ یک منتقد سینما تحلیل می‌کند.آن طرف‌تر عمه‌ی جان جانان برای تاکید بر اصالت خانوادگی‌شان و با ناز و قر مخصوص خودش می‌گوید: " ما ازون خانواده‌هاش نیستیم..." که باعث می‌شود در ذهن من این جمله تداعی شود:"دقیقا خود خودشونن." و دیگر باقی صحبت ارزش خودش را برای شنیدن ازدست بدهد. در این بین حضرت عشق، مادر، برای اینکه رشته سخن را از خواهرشوهرش بقاپد برای بار هزارم از کم و کسری‌های شام و پذیرایی عذرخواهی می‌کند و دوباره موز تعارف می‌کند و از کیفیت پسته‌هایی که برادرش از باغات پسته‌ی کرمان برایش سوغات آورده تعریف می‌کند. آه!! فقط آن زخم خورده‌اش می‌داند که این پذیرایی و چیدمان شاهانه نتیجه‌ی بیگاری اعضای خانه از صبح علی‌الطلوع می‌باشد. به این اوضاع شلم شوربا صدای بلند تلویزیون و جیغ آن کرم‌های اعصاب را که اضافه کنی همه چیز مهیا می‌شود که دلت پر بکشد برای پایان شب و سکوت خانه؛ اما خرمن ظرف‌های نشُسته‌ی شام به این بی‌قراری پوزخندی می‌زند و آهِ جان‌سوزت را انتهای جان بیرون می‌کشد.دیگه جونی به آدم میمونه؟نه والا محمد علی بهمنی...ادامه مطلب
ما را در سایت محمد علی بهمنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 13941113 بازدید : 4 تاريخ : پنجشنبه 30 فروردين 1403 ساعت: 21:28

virous دوشنبه بیستم فروردین ۱۴۰۳، 12:18 لطفا در هنگام خواندن این متن آهنگ پلنگ صورتی پخش شود." این نویسنده، دیگه اینجا نمی‌نویسه. این وب حاوی هیچ فاکتور ارزشمندی نبود صرفا وقت شما رو تلف کرد.لطفا منو از بابت این موضوع ببخشید، گناه دارم :) " پایان محمد علی بهمنی...ادامه مطلب
ما را در سایت محمد علی بهمنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 13941113 بازدید : 5 تاريخ : پنجشنبه 30 فروردين 1403 ساعت: 21:28

virous پنجشنبه سوم اسفند ۱۴۰۲، 8:11

چندروزه مصدر میم رو دارم خیلی اذیت میکنم ...

تقصیر اون نیست که؛ اخلاق من به پستی گراییده.

از برق هم کشیده نمیشه. ی چند روزی درخاست ایست مطلق زندگیو دارم.

محمد علی بهمنی...
ما را در سایت محمد علی بهمنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 13941113 بازدید : 8 تاريخ : يکشنبه 6 اسفند 1402 ساعت: 16:05

virous پنجشنبه سوم اسفند ۱۴۰۲، 10:36

ناهارت امادس ولی هنو صبحانه نخوردی

زیبا نیست؟

تازه باید یه غذای دیگه هم درست کنی

من به همه کافرم اقا

محمد علی بهمنی...
ما را در سایت محمد علی بهمنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 13941113 بازدید : 8 تاريخ : يکشنبه 6 اسفند 1402 ساعت: 16:05

virous جمعه چهارم اسفند ۱۴۰۲، 11:27 روز جمعه همه رفتن عشق و حال و استراحت و فلانفقط من تنهای تنها توو خونه‌ام ... با کلی ذوق و اشتیاق وامانده که برای امروز داشتمحتی خانواده هم نیستن ک لاقل ی چایی باهم بخوریم.زندگی این گونه‌است دیگه!! پاشیم به کارامون برسیم استراحت به ما نیومده. محمد علی بهمنی...ادامه مطلب
ما را در سایت محمد علی بهمنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 13941113 بازدید : 10 تاريخ : يکشنبه 6 اسفند 1402 ساعت: 16:05

virous سه شنبه سوم بهمن ۱۴۰۲، 9:27 وقتی ناامیده، به تو نگاه می‌کنهوقتی دل‌سرده، به تو نگاه می‌کنهتوو ناراحتی و خوشحالی، بازم نگاهش سمت توعهحتی وقتی عصبانیه، تصویرِ توعه که توو چشماش می‌درخشه!محدوده‌ی نگاهش خلاصه شده در تو ...بذار ببینم تو هرروز خواستنی‌تر میشی یا درخشش چشمای اونه که واضح‌تر میشه؟+ برای کسی نوشتم که عاشق نبود ولی دلشو گرو گذاشت..-نمی‌دونم چه مرضیع که نوشته‌هامو پاک می‌کنم اما ندانم اینو بذارم بموته که شااااید اون بخونه یا پاکش کنم؟ محمد علی بهمنی...ادامه مطلب
ما را در سایت محمد علی بهمنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 13941113 بازدید : 44 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1402 ساعت: 5:47

هنرمند نیستم ولی بهتون میگم: شما با هنر عاشق میشید ... محمد علی بهمنی...
ما را در سایت محمد علی بهمنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 13941113 بازدید : 29 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1402 ساعت: 5:47

virous چهارشنبه چهارم بهمن ۱۴۰۲، 16:6 فک می‌کنم زیادی رسمی و جدی شدم.خانم مدیر دیروز با من شوخی کرد و من واقعا جدی جدی به خودم گرفتم. دخترا بدون هیچ دلیلی رفتارشون خنثی بود و من باز هم جدی گرفتم. دختر ملکه واقعا بهش برخورده بود و من بدون هیچ حسی گفتم ناراحتیت به کتفمه. فردا مراسم عقدیه که دوماهه درگیرشیم و من انگار ن انگار!!تماشای آسمون هنوز هم منو سر ذوق میاره اما فقط نیم نگاهی بهش می‌ندازم و از کنارش رد میشم.دارم اذیت میشم؟؟ حس نمی‌کنم اذیت میشم یا هرچی فقط میدونم که دلم می‌خواد احساساتم بپاشم بیرون همین... محمد علی بهمنی...ادامه مطلب
ما را در سایت محمد علی بهمنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 13941113 بازدید : 33 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1402 ساعت: 5:47

virous سه شنبه پنجم دی ۱۴۰۲، 10:39 قضیه خواستگاری و دوره آشنایی ب کجا رسید؟خب باید گفت هنو شروع نشده کنسل شد و من ناراحت نیستم ک هیچ خیلی هم حس راحتی دارم و خرسندم ازین قضیه+ به قدری بی حسم که حتی فرشید هم میگه به تو امیدی ندارم ازدواج کنی محمد علی بهمنی...ادامه مطلب
ما را در سایت محمد علی بهمنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 13941113 بازدید : 32 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1402 ساعت: 12:28